با درود. ما در جامعهای زندگی میکنیم که برای سالهای دراز، دین اگر نگوییم یگانه، باید بپذیریم که مهمترین و گستردهترین منبع پاسخ به پرسشهای مردم بوده است. دین اسلام با همان برداشت حداکثری خود در جامعۀ ما رواج داشته و دارد. البته اکنون کمی رنگ برداشت حداکثری از دین کاهش یافته است، ولی باز هم تاثیرات مهم همان دیدگاه در باورهای مردم و به ویژه قشری که به عوام معروف هستند دیده میشود.
یکی از بزرگترین و مهمترین پرسشهایی که همۀ انسانها با آن روبرو بوده و هستند این است که «ما چگونه به وجود آمده ایم؟» در این جا کاری به این سخن ندارم که آیا این پرسش اساساً درست است یا نه. تمرکز روی پاسخی است که به این پرسش داده شده و میشود. خدا انسان را آفرید! آدم و حوا را آفرید و ما از نسل آنها هستیم! این یک پاسخ حقیقی و علمی نیست، ولی یک پاسخ پذیرفته شده از سوی طیف گستردهای از جامعۀ ماست.
کوتاهسخن اینکه زمانی که سخن از فرگشت (تکامل) به میان میآید، برخی میگویند: «این تنها یک نظریه است.» دیدگاه آنها این است که این نظریه در حد حدس و گمان و بیارزش است. این دیدگاه به دلیل همان فراگیری باورهای دینی و پاسخهای نادرستی است که دین در طول صدها سال به پرسشهای اساسی بشر و به ویژه مردمان ایرانزمین داده است.
من این پاسخ را که تلاش دارد با گفتن اینکه فرگشت تنها یک نظریه است آن را باطل نشان دهد، یک مغلطه میدانم. از همین رو مقالهای کوتاه و ساده ترجمه کردهام، که آن را در اینجا قرار میدهم تا کمی روشن شود که این پاسخ دینداران تا چه حد در فروکاستن ارزش فرگشت ناتوان است. «داریوش رهازاد»
—————————————————————————————————————————————–
فرگشت تنها یک نظریه است
کسانی که طرفدار تدریس آلترناتیوهایی در مقابل فرگشت در کلاسهای علمی مدارس هستند، اغلب چنین استدلال می کنند که «فرگشت فقط یک نظریه است». این استدلال احتمالاً از برداشت نادرستی از معنا و مفهوم «نظریه» یا Theory، و «واقعیت» یا Fact در دانش سرچشمه میگیرد، که معنای علمی آنها چیزی جز بار معنایی این واژگان در زندگی روزمره است.
در زندگی روزمره، یک نظریه بیشتر به معنای یک تصور مبهم همراه با یک پیشنهاد مشکوک و غیرمطمئن و حدسی میباشد. نظریه میتواند به یک ایدۀ غیرعملی که همیشه جواب نمیدهد دلالت کند. با این حال، در دانش «نظریه» یک اسکلت و چهارچوب استوار و محکم است که واقعیتهای مشاهده شده را توضیح میدهد؛و واقعیتهای دیگری را نیز پیشبینی میکند. یک نظریۀ علمی بایستی با تمام واقعیتهای مربوطه سازگار باشد. اگر یک نظریه چیزی را پیشگویی کند که خلاف آن در مشاهدات رویت شود، آنگاه باید در نظریه تجدید نظر صورت گیرد، و یا اگر قابل اصلاح نبود به کلی رها شود. یک نظریۀ دانشیکِ قابل قبول، قابلیت رد شدن (ابطالپذیری) دارد، به این مفهوم که ما باید بتوانیم رویدادی را تصور کنیم که اگر در شرایط مشخص مشاهده شود توانایی آن را داشته باشد که نظریه را رد کند. اگر رویداد باطل کنندهای مشاهده نشود، ولی رویدادهایی که توسط نظریه پیشگویی شدهاند مشاهده شوند، آنگاه نظریه اعتبار بالاتر و بیشتری پیدا میکند.
در کاربردهای معمولی، یک «واقعیت» مطلقاً درست و غیرقابل انکار فرض میشود، و اغلب به درستی همیشگی دلالت دارد. یک برداشت از واقعیت به این صورت در نظر گرفته میشود که – یا درست است و یا غلط – بدون اینکه هیچ حد وسطی وجود داشته باشد. به هرحال، دانش هیچ پیشنهاد مطلق و درستیِ غیرقابل رد نمیدهد. ادعای واقعیت در دانش در درجههای مختلفی از اعتبار گسترده شده است. برای نمونه، ادعایی که میگوید «زمین تخت و مسطح است» بسیار کماعتبار است. شواهد و مدارک علیه این ادعا بسیار قوی هستند و همین امر سبب میشود که در نظر گرفتن اعتباری بیش از حد برای این ادعا بسیار نادرست و نابخردانه باشد. از سویی دیگر، ادعایی که میگوید «سیبها به پایین سقوط میکنند» بسیار معتبر است، و بسیار نابخردانه و نادرست خواهد بود اگر اعتبار این پیشنهاد را انکار کنیم.
دانشمندان از راههای مختلفی به اعتبار و قابل قبول بودن یک واقعیت یا پیشنهاد پی میبرند. مشاهده (بیشتر…)