Feeds:
نوشته
دیدگاه

Posts Tagged ‘مکانیسم’

داروین و داروینیسم

از نظر بیشتر مردم در طول تاریخ همواره روشن به نظر مى رسید که تنوع سرشار حیات، کمال مرموزى که موجودات زنده براى بقا و تکثیر با آن تجهیز شده اند و پیچیدگى حیرت انگیز نظام زنده، تنها مى تواند از طریق خلقت الاهى پدید آمده باشد. با این حال بارها از خاطر اندیشمندان منزوى گذشته است که شاید غیر از خلقت فراطبیعى گزینه دیگرى هم وجود داشته باشد. مفهوم تغییر گونه ها به گونه هاى دیگر، مانند بسیارى از ایده هاى خوب دیگر، در یونان باستان در هوا معلق بود. اما این ایده تا قرن هیجدهم به فراموشى سپرده شد تا آنکه سرانجام در ذهن اندیشمندان پیشتازى نظیر پیر دو موپرتوئى [۱]، اراسموس داروین [۲] و مردى که خویش را شوالیه دولامارک [۳] مى نامید، از نو ظاهر شود. این ایده در نیمه نخست قرن نوزدهم در حلقه هاى فکرى، به ویژه در محافل زمین شناختى، ایده نامتعارفى نبود، اما همواره به شکلى بسیار گنگ و مبهم و بدون هیچ تصویر روشنى از مکانیسم پدید آورنده تغییرات به آن اشاره مى شد. این چارلز داروین [۴] -نوه اراسموس داروین-  بود که به تحریک کشف مستقل اصل انتخاب طبیعى توسط آلفرد راسل والاس [۵] سرانجام با انتشار کتاب مشهورى که عنوانش معمولاً به صورت «اصل انواع» [خاستگاه گونه ها] [۶] خلاصه مى شود، در سال ۱۸۵۹ نظریه تکامل [فرگشت] [۷] را پایه ریزى کرد.

چارلز داروین

تصویر چارلز داروین جوان چند سال پس از سفر دریایی مشهور بیگل؛ بر روی جلد مجله ساینس در ژانویه ۲۰۰۹؛ به مناسبت ۲۰۰ امین سالگرد تولد این دانشمند بزرگ و ۱۵۰ امین سالگرد انتشار کتاب انقلابی وی «خاستگاه گونه ها». سال ۲۰۰۹ به افتخار این دانشمند «سال داروین» نام گرفته است. (این تصویر در مقاله اصلی نیست) *

باید میان دو بخش متمایز مشارکت داروین تفاوت قائل شد. او در تایید این واقعیت که فرگشت رخ داده است، مقدار زیادى شواهد قاطع گرد آورد و همراه با والاس -به طور مستقل- به تنها نظریه امکان پذیر شناخته شده «انتخاب طبیعى» دست یافت که تبیین مى کند چرا فرگشت به بهبود سازشى مى انجامد. (بیشتر…)

Read Full Post »

برهان نظم يكی از مهمترين و آشناترين برهانها است، و در كنار برهان عليت، دو ركن مهم از باور استدلالی به خدا را تشكيل می دهند. با آنكه در كلام اسلامي به آن توجه چندانی نمی شود و بيشتر به مسيحيت تعلق دارد، مفسرين بسياری از آيات قرآن را بيان كننده ی اين برهان می دانند. برهان ساده است، و برای همين عموميت زيادی دارد. در این برهان بیان می شود که در جهان شكل های مختلفی از نظم وجود دارد، و می دانيم كه نظم بدون ناظم ممكن نيست، و يک مجموعه ی منظم نمی تواند اتفاقی شكل گرفته باشد، پس جهان ناظمی دارد. با مشاهده ساعت به وجود ساعت‌ساز پی می بریم.

ایراد اصلی این برهان در تعریف نظم می باشد. ما مجموعه ای را منظم می دانیم که همه اجزاء آن در راه رسیدن به هدفی خاص با هم همکاری داشته باشند. در مورد ماشین بسیار پیچیده ای مانند انسان نیز به چنین سیستمی بر نمی خوریم. ریچارد داوکینز در مصاحبه با جیمز واتسون (به همراه فرانسیس کریک ساختار DNA را کشف کردند)، این نکته را مطرح کرد که، برخلاف او و کریک، بسیاری از مردم تعارضی میان دین و علم نمی یابند، چون ادعا می کنند که علم درباره ی چگونگی امور است و دین درباره ی مقصود غائی امور. واتسون فوراً پاسخ داد: «خوب، من فکر نمی کنم که بودن ما هیچ مقصودی داشته باشد. ما صرفاً حاصل فرگشت هستیم. ممکن است بگویید، ‹خدای من، اگر فکر می کنید وجود ما مقصودی ندارد، پس حتماً زندگی بسیار غمباری دارید.› اما من انتظار نهار دلپذیری را دارم.»

Watson and Crick

در این مقاله سعی دارم ارتباط سیستم های طبیعی و مسئله گزینش فزاینده (Cumulative Selection) را مطرح نمایم. در بررسی این برهان، تعریف نظم از اهمیت ویژه ای برخوردار است که در اینجا به یک مثال اکتفا می کنم. ما می توانیم برای یک سیستم اهداف متعددی در نظر بگیریم. شايد مكانيزمی كه زلزله را به وجود می آورد در جهت رسيدن به هدف خاصی ندانيم و آن را منظم ندانيم، در حالي كه می توانيم از ديدگاهی ديگر آن را مكانيزمی برای آزادشدن انرژی سنگ ها و پايين آمدن سطح انرژی شان بدانيم، و در نتيجه زلزله را مكانيزمی در جهت رسيدن به يک هدف مشخص و عالي، و در نهايت منظم بدانیم. جهان ما هرشكلی كه می داشت، از نظر ما منظم می بود. به عبارت بهتر، نظم، ايده ايست ذهنی و نه قانونی خارجی. (بیشتر…)

Read Full Post »