Posted in فرگشت, مقالات, tagged Evolution, Fact, Science, Theory, فکت, فرگشت, نظریه, واقعیت, گونه, افسانه, انتخاب طبیعی, ایران, ابطالپذیری, اعتبار, تکامل, تئوری, جامعه, حقیقت, دانش, دانشمندان, سازگاری on دسامبر 31, 2009|
6 Comments »
با درود. ما در جامعهای زندگی میکنیم که برای سالهای دراز، دین اگر نگوییم یگانه، باید بپذیریم که مهمترین و گستردهترین منبع پاسخ به پرسشهای مردم بوده است. دین اسلام با همان برداشت حداکثری خود در جامعۀ ما رواج داشته و دارد. البته اکنون کمی رنگ برداشت حداکثری از دین کاهش یافته است، ولی باز هم تاثیرات مهم همان دیدگاه در باورهای مردم و به ویژه قشری که به عوام معروف هستند دیده میشود.
یکی از بزرگترین و مهمترین پرسشهایی که همۀ انسانها با آن روبرو بوده و هستند این است که «ما چگونه به وجود آمده ایم؟» در این جا کاری به این سخن ندارم که آیا این پرسش اساساً درست است یا نه. تمرکز روی پاسخی است که به این پرسش داده شده و میشود. خدا انسان را آفرید! آدم و حوا را آفرید و ما از نسل آنها هستیم! این یک پاسخ حقیقی و علمی نیست، ولی یک پاسخ پذیرفته شده از سوی طیف گستردهای از جامعۀ ماست.
کوتاهسخن اینکه زمانی که سخن از فرگشت (تکامل) به میان میآید، برخی میگویند: «این تنها یک نظریه است.» دیدگاه آنها این است که این نظریه در حد حدس و گمان و بیارزش است. این دیدگاه به دلیل همان فراگیری باورهای دینی و پاسخهای نادرستی است که دین در طول صدها سال به پرسشهای اساسی بشر و به ویژه مردمان ایرانزمین داده است.
من این پاسخ را که تلاش دارد با گفتن اینکه فرگشت تنها یک نظریه است آن را باطل نشان دهد، یک مغلطه میدانم. از همین رو مقالهای کوتاه و ساده ترجمه کردهام، که آن را در اینجا قرار میدهم تا کمی روشن شود که این پاسخ دینداران تا چه حد در فروکاستن ارزش فرگشت ناتوان است. «داریوش رهازاد»
—————————————————————————————————————————————–
فرگشت تنها یک نظریه است
کسانی که طرفدار تدریس آلترناتیوهایی در مقابل فرگشت در کلاسهای علمی مدارس هستند، اغلب چنین استدلال می کنند که «فرگشت فقط یک نظریه است». این استدلال احتمالاً از برداشت نادرستی از معنا و مفهوم «نظریه» یا Theory، و «واقعیت» یا Fact در دانش سرچشمه میگیرد، که معنای علمی آنها چیزی جز بار معنایی این واژگان در زندگی روزمره است.
در زندگی روزمره، یک نظریه بیشتر به معنای یک تصور مبهم همراه با یک پیشنهاد مشکوک و غیرمطمئن و حدسی میباشد. نظریه میتواند به یک ایدۀ غیرعملی که همیشه جواب نمیدهد دلالت کند. با این حال، در دانش «نظریه» یک اسکلت و چهارچوب استوار و محکم است که واقعیتهای مشاهده شده را توضیح میدهد؛و واقعیتهای دیگری را نیز پیشبینی میکند. یک نظریۀ علمی بایستی با تمام واقعیتهای مربوطه سازگار باشد. اگر یک نظریه چیزی را پیشگویی کند که خلاف آن در مشاهدات رویت شود، آنگاه باید در نظریه تجدید نظر صورت گیرد، و یا اگر قابل اصلاح نبود به کلی رها شود. یک نظریۀ دانشیکِ قابل قبول، قابلیت رد شدن (ابطالپذیری) دارد، به این مفهوم که ما باید بتوانیم رویدادی را تصور کنیم که اگر در شرایط مشخص مشاهده شود توانایی آن را داشته باشد که نظریه را رد کند. اگر رویداد باطل کنندهای مشاهده نشود، ولی رویدادهایی که توسط نظریه پیشگویی شدهاند مشاهده شوند، آنگاه نظریه اعتبار بالاتر و بیشتری پیدا میکند.
در کاربردهای معمولی، یک «واقعیت» مطلقاً درست و غیرقابل انکار فرض میشود، و اغلب به درستی همیشگی دلالت دارد. یک برداشت از واقعیت به این صورت در نظر گرفته میشود که – یا درست است و یا غلط – بدون اینکه هیچ حد وسطی وجود داشته باشد. به هرحال، دانش هیچ پیشنهاد مطلق و درستیِ غیرقابل رد نمیدهد. ادعای واقعیت در دانش در درجههای مختلفی از اعتبار گسترده شده است. برای نمونه، ادعایی که میگوید «زمین تخت و مسطح است» بسیار کماعتبار است. شواهد و مدارک علیه این ادعا بسیار قوی هستند و همین امر سبب میشود که در نظر گرفتن اعتباری بیش از حد برای این ادعا بسیار نادرست و نابخردانه باشد. از سویی دیگر، ادعایی که میگوید «سیبها به پایین سقوط میکنند» بسیار معتبر است، و بسیار نابخردانه و نادرست خواهد بود اگر اعتبار این پیشنهاد را انکار کنیم.
دانشمندان از راههای مختلفی به اعتبار و قابل قبول بودن یک واقعیت یا پیشنهاد پی میبرند. مشاهده (بیشتر…)
Read Full Post »
Posted in فرگشت, مقالات, tagged فرگشت, فرگشت چشم, فرگشتی, فرگشتدان, فرابنفش, فرخ, فزایندگی, فسیل, فسیل شناسی, قانون, مقاله علمی, ملکولی, منشا انواع, منشا حیات, مهاجرت, مهره, ماکرواولوشن, نئاندرتال, چارلز داروین, نسل, نظم, نظریه فرگشت, نظریه تکامل, وراثت, ژن, ژنوم, ژنتیک, کد, گونه زایی, پروژه ژنوم انسان, پروتئین, آفرینش هوشمند, آموزش, آناتومی مقایسه ای, افسانه, انتقاد, انتخاب طبیعی, اندام, انسان, ایران, ایرادات, احتمالات, ادیان, اطلاعات, بیوتکنولوژی, بیوشیمی, برهان, برآیش, تولید مثل, تکامل, تکاملی, تئوری, تاریخ, تدریجی, تصادفی, تغییر, جمعیت, جنین شناسی, جهش, جهش ژنتیکی, جانورنامه, جانوران, جد مشترک, جغرافیا, حلقه مفقوده, خلقتگرایی, خالق, دانش, دانشمند, دانشگاهی, داروینیسم, درخت فرگشتی, روش علمی, زمین شناسی, زیست شناسی فرگشتی, زیست شناسی ملوکولی, زیستی, سنتز نوین, سیاره زمین, ساپینس, شامپانزه, طبیعت, علم, علوم تجربی on سپتامبر 5, 2009|
28 Comments »
[دانلود ویرایش جدید مقاله با منابع بیشتر]

مقدمه
فرگشت (یا تکامل) [Evolution] یک نظریه علمی در مورد منشا گونه ها و تحولات عالم جانداران است. به دلیل تعارضهای نظریه فرگشت با باورهای مختلف، این ایده مورد انتقاد، تحریف و کج فهمی فراوان قرار گرفته است، وبسیاری مغرضان سعی نموده اند با انتقادهای بی اساس این نظریه را باطل جلوه دهند. (ن.ک. هفت انتقاد بی اساس به نظریه فرگشت) درحالیکه فرگشت بر پایه ی مدارک محکم علمی و مورد قبول دانشمندان است. در این نوشتار سعی شده این نظریه به ساده ترین شكل ممكن، توضیح داده شود.
شاید ریشه ی برخی از كج فهمی های فارسی زبان ها از این نظریه، ترجمه ی غلط انداز واژه evolution به «تكامل» باشد. این لغت به معنی «بر آمدن» و «فرگشت»، اشاره به بوجود آمدن چیزی از چیز دیگر دارد، مثل بوجود آمدن بخار از آب. برخلاف تصور عموم، نظریه «فرگشت» به معنای اخلاقی و حاکی از «کمال یافتن» جانداران نیست. این واژه هیچ بار اخلاقی ندارد بلكه تنها تغییر جاندارن را برای انطباق بیشتر با محیط نشان میدهد. متاسفانه واژه ی تكامل به عنوان یک غلط رایج جا افتاده است. [در متن موجود در سایت فرگشت، تمامی مواردی که از واژه تکامل استفاده شده به فرگشت تغییر یافته است.]
چرا نظریه فرگشت انقلابی در علم پدید آورد؟
ارسطو (۳۸۴-۳۲۲ ق.م) طبیعت را معجونی از امیال و غایات می دانست، مثلاً تبخیر آب را به این علت می دانست كه آب برای رسیدن به كمال به سمت بالا حركت می كند یا می گفت سنگ به این علت به پایین می افتد که می خواهد به جایگاه طبیعی خود برسد که پایین است؛ یا تیر به این علت مدتی پس از پرتاب به زمین می افتد که میل طبیعی اجسام به سکون است. تبیین های ارسطویی نمونه ی نگاه غایت انگار به جهان است. غایت انگاری یک نگاه پیشاعلمی به جهان است. غایت انگار همه ی اجزای طبیعت را مانند انسان ها دارای امیال و مقاصد می داند. درست مانند کودکی که فکر می کند اسباب بازی هایش هم مانند خودش گرسنه و ناراحت می شوند. غایت انگاری دو هزار سال پس از ارسطو هم بر طرز تفكر جامعه بشری سایه افكند و فرهنگ ها و ادیان جهان را تحت تاثیر قرار داد. این جهان بینی انسان را مركز و محور جهان می دانست[۱]. نمونه های فراوانی از این نگرش را در كتابهای مقدس و ادبیات ملل میتوان یافت:
سوره بقره آیه ۱۸۹: درباره هلال های ماه می پرسند ، بگو : برای آن است که مردم وقت کارهای خویش و زمان حج را بشناسند.
سوره انعام آیه ۹۷: اوست خدایی که ستارگان را پدید آورد تا به آنها در تاریکی های خشکی، و دریا راه خویش را بیابید.
حق تعالی كاین سماوات آفرید – از برای رفع حاجات آفرید (مولوی)
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در كار اند – تا تو نانی به كف آری و به غفلت نخوری (سعدی)
واین زمین مضطرب محتاج كوه [۲] – گر نبودی نافریدی پرشكوه (مولوی)
نیوتون با نشان دادن قانونمندی حركت های فیزیكی نشان داد كه همه ی كار جهان برای منفعت انسان نیست. قانون های نیوتون نشان می داد كه حركت های ابر و باد و مه و خورشید تنها و تنها به علت تاثیر نیروهای طبیعی بر آنهاست. این حركت علمی سرآغاز تحول فكری اروپا شد. اندیشه ی علمی و روش تجربی، بنیان معارف باستانی را برافکنند و پیشرفت های روز افزون مغرب زمین آغاز شد[۳].
نیوتون مکانیک ارسطویی را باطل کرد، اما ابطال کامل زیست شناسی ارسطویی کار شگرف داروین بود. ارسطو فکر می کرد که گونه های جانداران از ابتدای جهان به صورت کنونی از هم جدا بوده اند، چون هیچ کس ندیده که میمونی انسان بزاید. میمون همیشه میمون می زاید! در میانه ی قرن نوزدهم دنیای فیزیک و شیمی دنیای قانون ها بود اما قوانین حاکم بر جهان جانداران هنوز در پرده ای از ابهام بودند. داروین نشان داد كه چگونه موجودات زنده طی یک فرایند کاملاً طبیعی فرگشت یافته اند. به گفته خود او: «ایجاد گرامی ترین چیزهایی که می شناسیم، یعنی ایجاد جانداران عالی، مستقیماً محصول ستیزه ی طبیعت، قحطی و مرگ است.»[۴] امروزه دانش زیست شناسی با صراحت اعلام می كند كه حیات در عین پیچیدگی، جلوه ای از واكنش های شیمیایی و فیزیكی است.
آن مدعیان كه دُر معنی سُفتند – و از چرخ به گونه گون سخن ها گفتند
آگه چو نبودند ز اسرار نهان – با خود زَنَخی زدند و آخر خفتند (خیام)[۵]
فرگشت، زیست شناسی را از علمی مشاهده ای و توصیفی به علمی فعال و تجربی تبدیل كرد. زیست شناسِ پیش از داروین جانداران را تنها مشاهده یا حداكثر تشریح می كرد. او تنها نظاره گر بود؛ نه می توانست تحلیل کند، و نه به چراها و چگونه ها[۶] پاسخ گوید. داروین راهی را نشان داد كه در آن باید به هر جانور، اندام تا مولكول زیستی به شكل یک سوال نگریست. باید همه اطلاعات را تحلیل كرد و به جواب رسید. شیوه تفكر داروینی تاثیر عمیقی بر ادراک دانشمندان همه ی علوم تجربی و انسانی بر جای گذاشت.
داروین چه گفت؟
چارلز داروین (۱۸۰۹-۱۸۸۲) زیست شناس بریتانیایی، پس از سی سال مطالعه و بررسی شواهد سفر تحقیقاتی پنج ساله اش به دور دنیا، در سال ۱۸۵۹ نظریه ی فرگشت را در تاثیر گذارترین كتاب تمام دوران ها، یعنی «منشاء انواع بوسیله به انتخاب طبیعی»[۷] به جهان علم عرضه كرد[۸].
شکل ۱
نظریه فرگشت داروین را می توان به صورت زیر خلاصه كرد: (بیشتر…)
Read Full Post »